با گلی سرخ
با گلی سرخ
از میان پیراهنهای سیاه
و پرچم های ژندهی پیادهرو بگذر
راهی دیگر نیست
با گل سرخت
از گوشهی چپ کاغذ
پایین بیا
از لابلای خطها و سطرها
عبور کن
و سمت خاطراتم بپیچ
مرا ملاقات کن
در خانهای زرد و فرسوده
که لولاهای زنگ زده دارد
و دریچههای پوشیده از پیچک و علف
نجواهای درهم و کشدار،غبار اشیااند
لفاف غمناک سالیان
برگرد ترس ها
با گل سرخت
بیا، بیا
و چنانکه نبینند
سوی در بهشت
اشارت کن.