Letter
سکوت خوابهای زیادی دید و به یاد آورد خم شانه کسی را در آسمان و تو پرندهای شدی با زخمی بزرگتر از سایهات به یاد آورد انگشتهایت را با آن رد کبود و بالهای بریده کوچک در پاکتی و به یاد آورد چقدر ما خوب جنگیدهایم تا فراموشی مرگ را بغل کند سکوت مثل درخت […]