The Yellow Stocking

آه این باران لعنتی چه می کند با این اواخر تیر گل های ابریشم     اقاقیای نر     خرزهره های هنوز نه خیلی محتضر و با این بید مجنون که اخیراً به بلوغ رسید     به سبز سیر با پنجره ها     بام ها با حرف هایی که کم تر به یاد می آیند گوشی را نگذار تا سرفۀ […]

This Craving and this Me

اين پروانه از كجا پيدا شد     چه طور اين طور كهربايی كی بر دستۀ فنجان نشست      چه وقت بر ركاب زيرپوش تو و من در كجای از لبخندت بی دست و پا شدم      درچه جای ازصدات ولو؟ اين قاصدك از كی آمد     و چرا اين قدر زنگاری تا اول ناف تو را طواف كند      بعد […]

It Arrives

درست وقتی انتظارش را نداری به سراغت می آید در پارک در کتابفروشی یا همین جا که حالا من ایستاده ام عشق به همین راحتی از پیراهنت بالا می آید و همچون شال گردنی زمستان را کوتاه می کند.

When I Rest My Head on Your Shoulder

سرم را  که روی شانه ات می گذارم با هیچکس اختلافی ندارم رادیو ترانه های خوب پخش می کند هوا خوب است و کسی که بی وقت در می زند مامور مالیات نیست.

This Smile Hasn’t Come from the Canary Islands

این لبخند از جزایر قناری نمی آید از چای ِ عصر آغاز می شود و بوسه ای نابهنگام که از روی صندلی می افتد و شکل میز را تغییر می دهد

I Sit on the Pier

حالا من اینجا نشسته ام در ساحل تو کنارم نشسته ای دست در گردنم انداخته ای و کفشهای واکس خورده ات آسمان را نشان می دهند آه ، آزادی! مرا زیر همین آفتاب داغ ببوس

The World Is Nothing

دنیا چیزی نیست جز نمایشی شیرها از حلقه های آتش عبور می کنند بعضی سرها از حلقه ی طناب و انگشت من از حلقه ای که تو برایم آوردی در روزی که ساده بودم

You’re a Stranger

یه غریبه ای که داری از اینجا رد می شی با کت قهوه ای و سیگار مالبرو اسممو نمی دونی منم نمی تونم اسممو بت بگم نه اینکه یه راز باشه نه! آخه علفای زیادی سنگ قبرمو پوشوندن…

On the Tomb of a Peace-Loving Man

کبوتران چاهی و خانگی هر دم و ساعت برگورش فضله می­اندازند گوربان می­گوید: در زندگانی خود مرد صلح­دوستی بوده­است!

Memories of Seclusion

كفش پاي راستم به مرخصي رفته‌است. نه چارپاي ام حالا نه دوپا در تثليث ازلي «نيچه» مي‌خوانم شب‌ها به خواب‌ام مي‌آيد و مي‌گويد: عاقبت سبيل مال‌ات مي‌كنم! روزهاست تلفن روي پيامگير است امان از صاحبخانه‌ی سمج! با ميله‌ی بافتني پاي‌ام را مي‌خارانم. از راست هيچ خيري نديده‌ام چپ ، هميشه چپ بوده‌است. خسته‌ام خسته در […]