حتمن آفتاب
حتمن آفتاب
تازه از ستیغ کوه قد کشیده است
حتمن
ابرها هنوز ابر
باد ها هنوز باد
خانواده ها هنوز خانواده اند
صدای پارتی
صدای رقص و پایکوبی وشکستن پیاله
صدای خنده
هر دقیقه انفجار می کند
مردم است
شادمانی است
من با دلی بزرگ
در
کشتی بزرگ پادشاهی
زیر سرد کامیون
مرز را لمیده ام
لحظه لحظه
با شکوه
وارد خاک انگلیس می شویم